سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پنج شنبه 87 خرداد 16

نامه‏ای به رییس جمهور

آقای رییس جمهور!
سال‌ها بود که خار در چشم و استخوان در گلو در زیر چکمه‌ی دژخیمان پهلوی روزگار می‌گذراندیم و تمامی ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها را تاب می‌آوردیم؛ تا اینکه مردی از جنس خودمان، اما با قلبی آکنده از عشق الهی و سرشار از عشق به مردم برخاست و ما را از زیر سلطه‌ی جائران داخلی و اربابان بین‌المللی آنها، که تمام توان خود را مصروف چپاول ذخایر بی‌پایان مملکت کرده بودند رهایی بخشید، و آن شد که دیدیم و دیدند. از این‌جا به بعد انقلاب نقطه‌ی عطفی در تاریخ 3000 ساله‌مان شد و رفتارها و گفتارها و پندارهایمان را رنگ و بوی تازه‌ای بخشید. سادگی و یکرنگی، تواضع و اخلاص، فداکاری و ایثار و بی‌توقعی و بردباری منش‌ ما و ادبیات مسئولین‌مان گشت؛ رجایی‌ها و بهشتی‌هایی که شیفتگان خدمت بودند نه تشنگان قدرت. اما یک دهه نگذشت که همه چیز تغییر کرد. مسئولانی که اسلام، انقلاب و عدالت سرمنشا تمامی تصمیم‌گیری‌هایشان بود جای خود را به مدیرانی دادند که توسعه‌طلبی اقتصادی و سیاسی و سرمایه‌داری غربی را ترویج می‌کردند و خدمتگزارانی که به راحتی می‌توانستی در کنار خود لمس‌شان کنی تبدیل به کارگزارانی شدند که حاکمیت دوگانه را در پیش گرفته و خود را تافته‌ای جدا بافته از مردم تصور می‌کردند.
اگر متعرض‌شان می‌شدی که چرا این مقدار از بیت‌المال برای رفاه خود و منافع حزبی‌تان استفاده می‌کنید و این همه تجمل‌گرایی و اسراف برای چیست؟ می‌گفتند «مدیر باید آنقدر در رفاه و خوشی غوطه‌ور باشد تا فکرش به کار بیفتد و بتواند کشور را به خوبی اداره کند»؛ و وقتی اعتراض می‌کردیم که چرا از مدل‌های غربی برای پیشبرد نظام و کشور استفاده می‌کنید، پاسخشان این بود که «می‌خواهیم کشور را بسازیم و آن را مقتدرانه به پیش ببریم». آری، کشور را ساختند اما به چه قیمتی؟ به قیمت آنکه عده‌ای هر روز شکم‌ها و کیسه‌هایشان بزرگ و بزرگ‌تر ‌شد و در مقابل، شکاف طبقاتی و فقر در میان مردم عمیق‌تر؛ آری، کشور را به پیش راندند اما به قیمت آنکه قشر جوان ما در فرنگی‌مآبی و غربزدگی فرو رفت و از مبانی انقلاب دور شد و از اسلام دورتر. این مدیران یقه بسته‌ی آنکارد کرده آنقدر در ترویج مبانی الحادی و منحرف لیبرالیسم در حوزه‌ی اقتصاد و فرهنگ و سیاست کوشیدند که به یکباره احساس کردیم اصلا انقلابی رخ نداده، و همه‌ی این سال‌های پر از شور و احساس که بر ما گذشته بود رویایی بیش نبوده است.
آقای احمدی نژاد!
اما در اوج نا امیدی‌مان بسی امید درخشید و به ناگاه تو آمدی؛ با نشاط و امیدوار؛ متواضع و مخلص؛ صمیمی و مهربان؛ توانا و پیگیر و مردمی و انقلابی؛ و رهبرمان تو را اینگونه توصیف کردند «خوشبختانه امروز رییس جمهور با شیوه و منش مردمی، با ساده زیستی، با دلبستگی کامل به ارزشهای اسلامی، با شجاعت و اعتماد به نفس، در میدان کار و تلاش است؛ ایشان اهل کار، اهل ابتکار، اهل خدمت و اهل عمل است». دکتر احمدی نژادآری، تو آمدی و قدم‌های خسته‌مان جان گرفت. تو آمدی و دل‌های پردردمان تسکین یافت. تو آمدی و ارزش‌های فراموش شده‌مان احیا گردید. اما حاسدان و کینه‌توزان بی‌کار ننشستند و تو را آماج تهمت‌های خویش قرار دادند. تو را متهم به خشونت کردند. تو را هیتلر و چنگیز نام نهادند. تو را متحجر و عقب‌مانده خواندند. تو را مخالف پیشرفت و توسعه توصیف کردند، و تو را بی‌خبر از سیاست و بدون ‌برنامه معرفی نمودند. باشد، خیالی نیست! اگر پافشاری بر ارزش‌های اصیل انقلاب که همان ارزش‌های انسانی و اسلامی ماست و ایجاد روحیه‌ی بانشاط و پیگیر در نسل جوان، خشونت و تحجر و عقب‌ماندگی است، بگذار اینگونه‌ات بنامند. اگر تلاش برای قطع دست سرمایه‌داران پول‌پرست، مفسدان دنیا زده و رانت‌خواران منفعت‌طلب از دامن بیت‌المال، و برپایی عدالت، مخالفت با توسعه و پیشرفت است، بگذار اینگونه خیال کنند؛ و اگر پرخاشگری علیه کسانی که دنیا را در قبضه‌ی خود گرفته‌اند و همچون اختاپوسی بر گرده‌ی بشریت چمبره زده و خون ملت‌های دنیا را می‌مکند، بی خبری از عالم سیاست، و کشیدن فریاد اعتراض و حق‌خواهی بر سر آنها، بی برنامگی است، بگذار اینطور بیندیشند. آری، اگر در قاموس آن‌ها مهر و عطوفت، روشنفکری و سیاست‌مداری و اهل توسعه و پیشرفت بودن به معنای مماشات با چپاول‌گران داخلی و خارجی و به سینه کوبیدن سنگ غربزدگی است، این القاب ارزانی خودشان. قاموس ما و تو، قرآن است که مومنین را با یکدیگر مهربان و با دشمنان و سوء‌استفاده کنندگان پرخاشگر معرفی می‌کند.


آقای رییس جمهور!
امروز نیز همانند گذشته، بدخواهان تو که در واقع بدخواهان کشور و مردم‌ هستند، با کمال ناجوانمردی و خباثت، تو را آماج دروغ‌ها و نسبت‌های ناروای بی‌شماری قرار می‌دهند. صفا، صمیمیت و بی‌تکلفی تو را در رفتار و گفتار نشانه‌ی بیماری روانی و نداشتن شخصیت سالم می‌دانند. تمجید نمودن از ملت بزرگوار ایران که صاحبان اصلی این کشور و نظام هستند و خود را خادم و نوکر آنان نامیدن، در نظر آنان مجیزگویی و رفتار پوپولیستی است. اگر برایمان از مهدی موعود عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف سخن بگویی و توجهات و هدایت‌های غیبی امام معصوم را در مدیریت کشور و اداره‌ی امور جهان متذکر شوی، به سرعت در مقابلت موضع می‌گیرند و به اسم کارشناس مهدویت، تو را دجال، دروغگوی بزرگ و مدعی ارتباط با امام زمان می‌خوانند!! و از تو بعنوان سوءاستفاده کننده از شریعت برای تداوم ریاستت نام می‌برند. هیهات! دجال و دروغگوی بزرگ خودشان هستند که به اسم دفاع از دین و مهدویت، اغراض کثیف سیاسی خود را دنبال می‌کنند، و با استفاده از استدلال‌های بی‌مغز و تهی آدرس‌های اشتباه به مردم نشان می‌دهند. آن‌ها نه انسان کامل را شناخته‌اند، نه قدرت و احاطه‌ی وی را بر تمام هستی درک کرده‌اند و نه از ولایت تکوینی و تشریعی معصومین چیزی می‌دانند.
آن‌ها هرگز نمی‌توانند این گفتار حضرت مهدی علیه‌السلام را فهم کنند، «ما از رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه‌کن می‌نمودند». می‌دانی جرم تو چیست؟ «گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند.....جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد». آری، اگر تو را در مبارزه با طاغوت‌ها و فرعون‌های زمان و سامری‌های گوساله‌پرست اما مدرن، به موسی کلیم‌الله تشبیه کنیم، ما را به سخره می‌گیرند و ادعا می‌کنند که به تو اعطای نبوت کرده‌ایم! مگر نه این است که همه‌ی انبیاء و اولیاء آمده‌اند تا درس مبارزه با کفر و نفاق را به ما بیاموزند. اما ما را چه باک! این‌ها اعقاب همان‌هایی هستند که همواره مبارزین با طاغوت را در طول تاریخ به سخره گرفته‌اند، منتهی با تکنیک‌ها و تاکتیک‌های جدید و در لباسی نو. بگذار بگویند و بنویسند هر چه دل تنگ و تاریک‌شان می‌خواهد. فردا همگی در پیشگاه الهی حاضر خواهند شد و باید جواب‌گوی تهمت‌ها و نسبت‌های ناروای خویش باشند. خداوند بین ما و آنان حکم خواهد کرد که او بهترین حکم کنندگان است.
بگذار در وبلاگ‌های‌شان انگ بزغاله نامیدن مخالفان را بر تو بنهند. بگذار در سایت‌های‌شان با تیترهای بزرگ بنویسند «احمدی نژاد بیش از پیش تنها مانده و دیگر تمام شده است». آن‌ها چشم‌های‌ خود را بسته‌اند و همچون کبک سر در زمین فرو برده و استقبال‌های بی‌نظیر مردمی را در سفرهای استانی نمی‌بینند، و یا شاید هم نمی‌خواهند که ببینند! بگذار تو و روسای مبارز آمریکای لاتین را پوپولیست و عوام‌گرا بنامند و بی‌کفایتتان لقب نهند؛ این‌ها که دیگر معلوم است سر در آخور چه کسانی دارند و جیره‌خوار چه قدرت‌هایی هستند. آیا ارباب آن‌ها جزو صهیونیسم جهانی کس دیگری می‌تواند باشد؟ این‌ها نه می‌توانند و نه می‌خواهند که محبوبیت تو را در میان ملت بزرگ ایران درک کنند؛ اما بدان که خداوند به حکم «من تواضع لله رفعه‌ الله»دکتر احمدی نژاد (هر کس برای خدا فروتنی کند، خداوند او را بزرگی می‌بخشد) مهر تو را در قلب ملت ایران جای داده است و مردم با هر زبان و لباس و آیینی تو را از عمق جان دوست می‌دارند.
نه فقط ملت ایران که بسیاری از ملت‌های آزاده‌ی جهان نیز به تو عشق می‌ورزند. بارها و بارها خوانده‌ایم نظرات مردم ترکیه را در یکی از خبرگزاری‏هایشان، که چطور به وجود رییس‌جمهوری چون تو در ایران، غبطه می‌خورند. بارها خوانده‌ایم نامه‌های ارسالی مردم آمریکا را که بعد از سخنرانی در دانشگاه کلمبیا چطور ابراز احساسات کرده‌ و تو و ملت ایران را بی‌نظیر خوانده‌اند. بارها دیده‌ایم استقبال بی‌نظیر ملت‌های آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین را از تو، وقتی که به کشورهای‌شان سفر کرده‌ای؛ و بارها شنیده‌ایم که در مصر و بولیوی کاندیدای ریاست‌جمهوری شعار «من احمدی نژاد بولیوی هستم» و «اصلاحات احمدی‌نژادی در مصر» سر داده‌اند. مگر نخوانده‏اند تحلیل‏های روزنامه‌های آمریکایی را که دایما از تاثیر شگرف «سونامی احمدی نژاد» بر ملت‌های جهان یاد می‏کنند؟ مگر نمی‏دانند کارخانه‌های شکلات‌سازی روسیه از عکس تو بر روی محصولات‌شان استفاده می‌کنند تا فروش بهتری داشته باشند؟ آیا این دلیل بر محبوبیت تو در بین ملت‌های جهان نیست؟
آقای احمدی نژاد!
اگر از تو و مدیریت اسلامی، انقلابی و مردمیت بحق بعنوان معجزه قرن بیستم یاد کنیم، عده‌ای برآشفته می‌گردند و ما را هواداران افراطی تو می‌خوانند. بگذار بخوانند که ما را از گفتن حق هراسی نیست! مگر آن‌ها نمی‌دانند تو بودی که حاکمیت دوگانه‌ای را که عده‌ای مدیر دنیاطلب باب کرده بودند از میان برداشتی و مدیریت را به میان مردم کشاندی؟ مگر آن‌ها نمی‌دانند تو بودی که خیل عظیمی از جوانان را در عرصه‌های مدیریتی کشور وارد کردی؟ جوانانی که پیش از تو سهم ناچیزی از مسئولیت‌های کشور را بعهده داشتند. مگر آن‌ها نمی‌دانند تو بودی که ایده‏ی سفرهای استانی را برای برپایی عدالت و توسعه‌ی یکسان در تمام کشور، مطرح کردی؟ مگر آن‌ها نمی‌دانند تو بودی که عزت‌مندی را در عرصه‌ی بین‌المللی برای‌‌مان به ارمغان آوردی و سیاست خارجی کشور را از حالت دریوزگی و انفعالی به دیپلماسی فعال و تهاجمی بدل کردی؟ در قرن بیستم کدام مقام سیاسی جرات کرد به قدرت‌های زورگو نه! بگوید؟ کدام مقام سیاسی جرات کرد در مقابل زیاده‌خواهی آنان بایستد و حقوق خود را مطالبه کند؟ کدام مقام سیاسی قدرت‌های استعماری را به رعایت تقوا، انصاف و مهرورزی با مردم دنیا دعوت کرد؟ مگر همین روش‌های هوشمندانه‌ی تو نبود که به اذعان رسانه‌های خودشان، جایگاه ایران را به مقام چهاردهمین کشور مطمئن برای سرمایه‌گذاری در دنیا ارتقا داد؟ آری، تو بودی که گفتمان مهرورزی را در میان مدیران‌مان احیاء کردی؛ مدیرانی که بیش از این فقط در خواب می‌توانستیم جمال دلربای‌شان را ببینیم!! آری، تو بودی که گفتمان عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری را در ملت ما زنده کردی؛ گفتمانی که بعد از دهه‌ی اول انقلاب در سکوت مطلق فرو رفته و گرد فراموشی بر آن نشسته بود؛ تا جایی که رهبر انقلاب از این اتفاق مبارک به نیکی نام بردند و فرمودند «اگر آقای احمدی نژاد رأی هم نمی‌آورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالت محوری را مطرح نمود؛ شعاری که محور انقلاب ما بود؛ نگذاشت به فراموشی سپردن این شعار یک سنت بشود».
آقای رییس جمهور!
ما گاهی بسیار متعجب و شگفت‌زده می‌شویم وقتی می‌بینیم رسانه‌های خارجی چگونه درباره‌ی تو می‌نویسند و رسانه‌های داخلی چطور! گویا آن طرف مرزی‌ها تو را بهتر می‌شناسند!! وقتی با تعجب می‌پرسند، چگونه ممکن است رییس جمهور یک کشور قدرتمند مانند ایران، این‌مقدار ساده‌زیست باشد؟ چگونه ممکن است بعد از به قدرت رسیدن باز هم در همان خانه‌ی محقر خویش زندگی کند؟ دکتر احمدی نژادچگونه ممکن است از همان دستمزد معلمی خود بهره‌مند گردد و از حقوق رییس جمهوری خویش استفاده نکند؟ چگونه ممکن است غذای هر روزه‌ی خود را از خانه بیاورد؟ آیا تعجب آور نخواهد بود که رییس جمهور یک کشور استراتژیک و دومین صاحب نفت جهان، بعد از به قدرت رسیدن، فرش‌های گرانقیمت ساختمان ریاستش را به یک مسجد هدیه و از فرش‌های معمولی در آن استفاده کند؟ آیا تعجب آور نیست که دستور دهد هیچ وزارت‌خانه‌ی‌ دولتی حق گذاشتن عکس وی را در ادارات تابعه‌اش ندارد، و بدین وسیله میلیاردها تومان در بیت‌المال صرفه‌جویی کند؟ آیا تعجب آور نیست که هر وزیری در دولت او، مکلف است سندی را امضا کند که در آن تاکید شده سطح زندگی وزیر مورد نظر نباید اشرافی باشد، حساب‌های شخصی وی و بستگانش تحت نظر خواهند بود و روزی که این فرد وزارت‌خانه را ترک می‌کند باید از وی به نیک‌نامی یاد کنند؟ آری، آن‌ ور مرزی‌ها که بسیار مکار و زیرک هستند و به این سادگی‌ها حاضر نیستند از دشمنان خود تعریف و تمجید کنند، گویا بهتر از بعضی روشنفکران ما! تو را می‌شناسند و درباره‌ات تحلیل ارایه می‌کنند.
آقای احمدی نژاد!
امروز سه جبهه‌ی روشنفکران غرب‌زده، متحجرین شکست‌خورده و سرمایه‌داران پول‏پرست با یکدیگر هم‌پیمان شده و در مقابل تو قد علم کرده‌اند. نه فقط در مقابل تو که در مقابل اسلام، انقلاب و صفوف بهم پیوسته‌ی مردم مسلمان و انقلابی ایران؛ و تو را که امروز در کنار رهبر فرزانه‌مان پرچمدار مبارزه علیه کفر و نفاق و تحجر شده‌ای، به عناوین مختلف مورد هجمه‌ قرار می‌دهند. کاش همه‌ی این هجوم‌ها لفظی بود، که می‌شد گوش‌ها را بست و آن‌ها را نشنید. اما این هم‌پیمانان خبیث تمام عزم خود را جزم کرده‌اند تا با فشارهای اقتصادی بر مردم از یک سو، و فشارهای سیاسی بر تو از سوی دیگر، در صف آهنین ملت و دولت خللی ایجاد کنند. آری، آنان با تسلطی که بر بانک‌ها و منابع نفتی دارند و بوسیله‌ی کرسی‌هایی که در مجلس از آن خود کرده‌اند، و به اسم اصول‌گرایی در مقابل تو و ملت ایران کارشکنی می‌کنند و می‌خواهند با شکستن کمر دولت، مردم را از رییس جمهور محبوب‌شان دلسرد نمایند. آن‌ها گمان می‌کنند ما از پیشینه‌ سیاسی‌شان بی‌خبریم؛ آن‌ها خیال می‌کنند ما نمی‌دانیم عده‌ای از کسانی که امروز به اسم اصول‌گرایی بر صندلی‌های سبز مجلس تکیه زده‌اند همان تکنوکرات‌های سابق(کارگزاران)! هستند و امروز در لباس و فریبی نو ظاهر شده‌اند و از این جریان اصول‌گرایی که به راه افتاده و از خواست مردم سوء استفاده می‌کنند. آری، این‌ها همگی متحد شده‌اند برای ریشه‌کنی انقلاب و ارزش‌های آن؛ اما زهی خیال باطل! که «ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» خداوند تو و ملت ایران را هدایت و نصرت عطا کرده و خواهد کرد و به حول و قوه‌ی الهی ملت از همه‌ی این‌ها عبور خواهد کرد و پیروزمندانه خواهد درخشید.
آقای رییس جمهور!
ما معتقدیم نقص‌ها و ضعف‌های بسیاری در مسایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورمان وجود دارد. تورم ناشی از سیستم‌های غلط بانکی، گرانی متاثر از سیستم معیوب توزیع کالا، بازار ملتهب مسکن، وضعیت نابسامان فرهنگی و اخلاقی جامعه، و بسیاری مشکلات دیگر؛ اما هرگز دولت‌مردان را در این امور مقصر ندیده، و مشکلات را نتیجه‌ی کوتاهی آنان نمی‌دانیم. ما می‌‌دانیم که دولت خدمتگزار، شبانه‌روز مشغول کار کارشناسی است و با بهره‌گیری از نظرات متخصصان، همه تلاش و عزم خود را جزم کرده تا در مقابل این مشکلات بایستد و آن‌ها را به سامان برساند و با ابتکارت و ابداعات، زمینه‌ی پیشرفت و اعتلای کشور را فراهم نماید؛ و الحمدلله می‌بینیم بسیاری از معضلات بدست توانای دولت‌مردان حل شده است و خدمات بیشماری در طول این مدت انجام گرفته که مجالی برای ذکر آنها نیست؛ و اگر هم خطا و اشتباهی رخ می‌دهد خرده نمی‌گیریم، چرا که با هجم بالای کارشکنی‌های سیاسی و اقتصادی در داخل و فشار مضاعف قدرت‌های زورگو از خارج و همچنین اوضاع متورم و ملتهب جهانی، مصون بودن از خطا و اشتباه کاری بس دشوار بلکه محال است. البته نقد لازمه‌ی پیشرفت است، اما نقد کارشناسانه و مصلحانه؛ نه نقد مغرضانه و مخرب؛ که متاسفانه عده‌ای امروز به اسم نقادی افساد می‌کنند تا اصلاح! اینان سعی دارند همواره مشکلات و در رأس آن گرانی‌ها را، معلول عملکرد دولت بدانند و با سیاه‌نمایی و تبلیغات منفی، اوضاع کنونی کشور را ملتهب و درهم‌ریخته نشان داده و از این آب گل‌آلود برای منافع شخصی و حزبی خود ماهی بگیرند؛ اما آمارهای جهانی مبنی بر رشد 40 تا 500 درصدی قیمت سوخت و ارزاق عمومی در دنیا، گویای واقعیات دیگری است. البته با وجود همه‌ی این‌ها، مقایسه‌ای ساده میان وضعیت کشورمان با کشورهای جهان نشان می‌دهد که ایران یکی از کشورهای آرام و باثبات است و کمتر تحت تاثیر اوضاع اسف‌بار جهانی در زمینه‌ی اقتصاد و فرهنگ و سیاست قرار گرفته است.
آقای احمدی نژاد!
ما می‌دانیم که این فتنه‌ها، توطئه‌ها، تخریب‌ها و کارشکنی‌ها کار چه کسانی و چه گروه‌هایی است. کسانی که بواسطه‌ی تجدید حیات شعارهای انقلاب متحمل ضررهای فراوانی شده‌ و ضربه‌ی سختی بر پیکرشان وارد شده است. کسانی که دست‌‌های پلیدشان از دامن بیت‌المال و منابع سرشار ثروت کوتاه شده است؛ اگرچه هنوز نیز دستی بر آتش دارند. کسانی که جامه‌ی فریبنده قدرت از تن‌شان بدر شده است؛ اگرچه عده‌ای با فریب و تزویر دوباره آن را به تن کرده‌اند. بگذار بگویند، بنویسند و فتنه و کارشکنی کنند. بگذار مکر بورزند که «ومکروا و مکر الله، و الله خیر الماکرین» خداوند بزودی مکر آنان را باطل و حقایق را روشن خواهد نمود. عنایات و توجهات حضرت ولی عصر(عج) و هدایت‌های هوشمندانه‌ی رهبر فرزانه‌ی انقلاب همواره فصل‌الخطاب و راه‌گشای ما بوده و هست، و ما را از این دسیسه‌ها باکی نیست. در آخر این نامه، از خداوند متعال مسئلت می‌کنیم که توفیقات و هدایت‌های روزافزونش را بر تو و خادمین به ملت بزرگ ایران، بیش از پیش نازل فرماید و از الطاف بی‌پایانش سرشارتان گرداند و موجبات پیشرفت و تعالی کشور عزیزمان را فراهم آورد؛ به امید آن روز که در زیر پرچم مهدی موعود عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف شاهد سربلندی و سرافرازی اسلام عزیز و میهن مقدس‌مان باشیم؛ ان‌شاء‌الله.
والسلام من التبع الهدی
امضا: جمعی از طلاب و دانشجویان

درخواست:
در صورت تمایل با قرار دادن این نامه در سایت یا وبلاگ خود، جزو یکی از امضا کنندگان آن باشید.

بیشتر بدانید:
1- احمدی نژادیسم!! اینجا

2- نظرات خواندنی کاربران خبرگزاری معروف ترکیه اینجا
3- اظهارات یک استاد اخلاق درباره احمدی نژاد اینجا
4- سخنان رییس جمهور مبانی اعتقادی ماست اینجا
5- دست‏نوشته‏های وبلاگی درباره حماسه سوم تیر اینجا

6- ناگفته‏های سرتیم حفاظت احمدی نژاد ار سال 84 تا 86 اینجا

دریافت کنید:
1- رئیس جمهور مکتبی و دولت نهم از دیدگاه مقام معظم رهبری اینجا
2- نامه‏‏های مردم آمریکا به دکتر احمدی نژاد (گفتار در روش ایرانیان) اینجا


  مشخصات                                                                                                    نظرات شما ()